وبلاگی از جنس سوال

این باج گیرهای لعنتی (برای شهرزاد)

هک کردن - هک موبایل - هک تلگرام - آموزش هک - هک کامپیوتر

شهرزاد از باج گیرها نوشت و گفت که مواظب باشیم.

اگر اصلاً خوشتان نمی‌آید که کسی با شما از این شوخی‌های بیمزه بکند و فایلها و اطلاعات کامپیوترتان را به گروگان بگیرد،

بعد در ازای بازپس دادن آنها، مبلغ هنگفتی را از شما طلب کند،

پس حسابی مراقب ویروس‌های باج گیر از جمله Lucky ، tesla  و cerber باشید.

این ویروس باج گیر ممکن است به روشهای گوناگون به کامپیوتر شما رخنه کند.

سپس سیستم شما را دچار اختلال کرده و بعد برای رفع این مشکل، درخواست مبلغ زیادی پول – مثلاً بین  ۲ تا ۱۰ میلیون تومان – به عنوان باج بکند.

می خواهم تجربه ام را برای شهرزاد و دوستانم و دوستانش بنویسم. تجربه ام از افتادن در دام باج گیرهای «لعنتی».

حدودا 3-4 ماه پیش بود که یکی از دوستانم به من گفت قصد راه اندازی کسب و کاری دارند و می خواهند برای مغازه شان، صفحه اینستاگرامی باز کنند. آن ها می خواستند برای اول کار، تعدادی «فالوئر فیک» برای این صفحه جمع آوری کنند تا کمی اعتبار به دست بیاورند. با اینکه اساسا نسبت به این کار و جمع آوری فالوئر فیک برای افزایش اعتبار (که امروزه بسیار رایج شده است) مخالف هستم، اما این آشنا، اخیرا در یکی از مشکلاتم، از من دستگیری کرده بود و می خواستم به او کمک کنم.

وی از من خواست که برنامه ای را بر روی موبایلم نصب و آن را فعال کنم تا تعدادی فالوئر برای صفحه آن ها واریز شود! می گفت که به ازای هر دستگاه موبایلی که این برنامه را فعال کند، آن ها تعدادی فالوئر به دست می آورند. از آنجایی که می دانستم او توانایی هک کردن دارد و قبلا در این باره به من گفته بود، بسیار مشکوک شدم. اما راستش را بخواهید خجالت می کشیدم که در این باره صحبت کنم؛ زیرا او اخیرا به من کمک کرده بود. پس فکری به سرم زد، برنامه را بر روی یکی از گوشی های قدیمی ام، که فایل و اطلاعات خاصی در آن نداشتم، ریختم و آن را نصب کردم.

نکته مهم اینکه قبل از نصب، گوشی من هشدار داد که این برنامه، دسترسی های بیش از اندازه ای به میکروفون، دوربین و سایر تجهیزات تلفن همراه دارد، من از دوستم درباره این برنامه پرسیدم و او به من اطمینان داد که مشکلی پیش نمی آید. من هم قبول کرده و نصب را تکمیل کردم. بعد از فعال کردن برنامه، پیامی آمد که این قدر فالوئر دریافت کردید و من هم به دوستم خبر دادم و برنامه را پاک کردم.

فردا صبح، دوباره رفتم تلفن همراهم را چک بکنم تا ببینم مشکلی دارد یا نه؛ مشکل داشت! رمز! تلفن همراهم خود به خود (البته خود به خودِ خود به خود هم که نه!) رمز پیدا کرده بود. من هم با لبخندی پدرخوانده وار، آن را سریعا فلش کردم و دوستم (سابقم) نیز شکست خورده، سرگشته و پشیمان، نزد من آمد و طلب عفو و مغفرت کرد!

و باز هم این هوش و نبوغ مثال زدنی من بود که رقبا را از میدان، محو می کرد!

پی نوشت: =)))))

شهرزاد
۲۵ تیر ۱۲:۵۳
علی جان. ممنونم که در رابطه با اون پست، تجربه ی خوبت رو با ما در میون گذاشتی.

داشتم فکر می کردم که چه خوبه که بتونیم برای ناکام کردن این باج گیرها و افرادی از این دست، از هنرِ "نه گفتن" بهره ببریم.

از هنرِ "نه گفتن" به باز کردن یک اتچ در ایمیلی گرفته، تا هنرِ "نه گفتن" به جنین درخواستی از طرف دوستی اینچنین.

با آرزوی بهترینها برای تو و وبلاگت. :)

پاسخ :
ممنونم شهرزاد. دقیقا حرفت درسته؛ خیلی ها هستن که از این «نه نگفتن» سواستفاده می کنن.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
ببینید
کتاب‌هایی که می‌خواهم بخوانم
© 1396 استفاده از مطالب این سایت، برای همه، در هر جایی و به هر شکلی آزاد است.