اولین روز وبلاگ نویسی
دوشنبه ۵ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۳۷
سلام سلام سلام.
100 روز از عضویت من در متمم می گذرد و می توانم به جرات اذعان کنم پیشرفتی که طی 100 روز اخیر داشته ام، بیشتر از پیشرفت تمام 15 سال قبلی بوده. متمم، تبدیل به بهترین دوست من شده است. روزی نیست که به متمم سر نزنم و از دوستانم و این تارنمای فوق العاده، انرژی و علم نگیرم.
دوستِ تازه من، وبلاگ نام دارد. خواندن وبلاگ دوستان متممی، برایم به اندازه خواندن متمم لذت بخش است. اینقدر لذت بخش، که بالاخره من هم وبلاگ خودم را راه اندازی کردم.
آخرین باری که در وبلاگی نوشتم، به 5 سال پیش بر می گردد. کلاس پنجم بودم و خودم را برای آزمون تیزهوشان آماده می کردم. نکات و ترفندها را از معلم هایم یاد می گرفتم و حتی با اصرار آن ها به اینکه نکات را به دوستان مان یاد ندهیم، آن ها را یواشکی در وبلاگم می گذاشتم. هنوز نمی دانم کار خوبی می کردم یا بد.
قبل از این ها هم وبلاگ می نوشتم، اولین روزی که دست به ایجاد وبلاگ شخصی زدم، خیلی بعد از آن نبود که محمدرضا شعبانعلی برای اولین بار شروع به وبلاگ نویسی کرد. کلاس دوم دبستان بودم، روزی وبلاگ دختر عمویم که دو سال از من بزرگ تر بود را دیدم و خیلی از آن خوشم آمد و من هم سراغ بلاگفا رفتم و وبلاگی با آدرس خیلی پرتی (چیزی شبیه 321239822) ساختم. چیزی از قالب ها و نوشتن و این ها سر در نمی آوردم. اما عاشق فلسفه وبلاگ نویسی بودم. می نوشتم و می نوشتم و می نوشتم؛ راستش را بخواهید، یادم نیست چه می نوشتم. فقط می نوشتم.
عشق به نوشتن، در وجود من ماند. این بار، می خواهم عشق به نوشتنم را با علاقه ام به علم و پیشرفت، تلفیق کنم. اینجا، وبلاگ شخصی من است؛ من دوباره بازگشته ام!
تازه 100 روز است که به متمم آمده ام اما من از آن آدم های عجولی هستم که سریع می روند سراغ ته دیگ. وبلاگ، ته دیگ دانایی نیست (نمی دانم دانایی اصلا ته دیگ دارد یا نه) اما یکی از آن بخش های خوش مزه اش است. شاید روزانه نویسی برایم زود باشد، اما نمی خواهم صبر کنم. کلی آرمان و فکر و ایده دارم که می خواهم آن ها را اجرا کنم و این وبلاگ نیز، در راستای یکی اصلی ترین هدف زندگی ام بنا شده است؛ انتقال دانایی. پس امیدوارم با من همراه بمانید.