چطور از زندان فرار کنیم؟
در نوشته هایی دنباله دار، درباره مسخره بودن نظام آموزشی و شباهت بی اندازه آن با زندان صحبت کردیم. امروز، باور دارم که مدارس، زندان هستند. اما چطور از زندان ها فرار کنیم؟
از نظر من، مهم ترین نکته این است که دیگران (بازنده ها) را نادیده بگیرید. اینکه دیگر هم کلاسی ها، ناظمان، پدر و مادر و فامیل ها درباره شما چه فکر می کنند، اصلا و ابدا مهم نیست. 99 درصد مردم، بازنده هستند، اگر بخواهید به ساز آن ها برقصید، بازنده خواهید بود. اوج آمال و آرزوهای بخش زیادی از جامعه -که احتمالا شامل بخش زیادی از اطرافیان شما در مدرسه و فامیل هم می شود- حضور در آزمون استخدامی یک شرکت و استخدام شدن و داشتن درآمد است. آن ها هیچ ارزشی برای استعداد، علاقه و اشتیاق قائل نیستند. تنها فکر آن ها «استخدام شدن» است.
ساعت ها وقت برای خواندن درس شیرین «دین و زندگی» تلف نکنید تا اطرافیان تان را راضی نگه دارید و معدل تان را به رخ هم کلاسی های تان بکشید. ارزشش را ندارد.
برای تان مهم نباشد که اگر نمره پایینی بیاورید، ممکن است معلمان و دانش آموزان، شما را به چشم یک «بازنده» ببینند. به این فکر کنید که در آخر، چه کسی برنده خواهد بود. شوآف نمره و معدل، ارزش این همه زمان را ندارد. مطمئن باشید اگر فردا شرط کسب معدل بیست، توانایی 100 بار روپایی زدن با نارنگی باشد، خیل عظیمی از دانش آموزان (نمونه) ساعت ها وقت می گذارند تا روپایی زدن با نارنگی را یاد بگیرند و فردا هم کتاب سوالات چهارگزینه ای «روپایی زدن با نارنگی» منتشر خواهد شد. به حرف دیگران، هیچ اهمیتی ندهید.
قبل از هر تصمیمی، چشمان تان را ببندید و بگویید: «اگر دیگران نبودند، چه می کردم؟».
پیشنهاد دوم من این است که به فکر «گردو کاشتن» باشید. گندم ها به اندازه کافی کاشته شده اند، کسی برد خواهد کرد که گردو کاشته باشد. علاقه تان را پیدا کنید. آن را دنبال کنید. مطمئن باشید وقتی هم به دانشگاه بروید، اگر می خواهید تبدیل به یک حرفه ای شوید، باید خودتان، خیلی چیزها را با مطالعه و تحقیق و تجربه یاد بگیرید. به جای صرف 10 ساعت مطالعه برای امتحان فارسی، 9 ساعت را صرف آن کنید. اشکال ندارد، بگذارید 19 بگیرید. بگذارید معدل تان 19.5 شود. آن وقت اضافه را متمم بخوانید، کار کنید.
به آینده فکر کنید. بردهای کوتاه به درد هیچکس نخورده اند. اگر در دوراهی انتخاب میان بردهای بزرگ اما بلندمدت و بردهای کوچک اما کوتاه مدت قرار گرفتید، اولی را انتخاب کنید. این بردهای کوچک، کسی را بزرگ نکرده اند.
و در آخر، زندگی کنید. به دنبال علایق خودتان بروید. به دنبال Obsession های خودتان بروید. لازم نیست همه پزشک شوند. لازم نیست همه مهندس شوند. می توانید از برترین گیاه شناس های جهان باشید و با درآمدی معمولی زندگی کنید؛ به جای اینکه پزشکی معمولی شوید و درآمد سرشاری داشته باشید (و علاقه ای به کارتان نداشته باشید). نوجوانی کنید، کاری کنید که از آن لذت می برید. در علایق تان، غرق شوید. استعدادهای تان را بیاید و درست تصمیم بگیرید.