چه سخت می گذرند... روزهای سخت را می گویم
چهارشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۴
این روزها، بار بسیار بسیار سنگینی بر دوش من است. اتفاقاتی که طی روزهای اخیر برای من افتاده اند (که اصلا قصد ندارم درباره شان صحبت کنم)، فشار روانی زیادی بر من وارد می کنند. مسئله اینجا است که این ماجرا را نمی توانم با کسی هم در میان بگذارم و مجبورم در خودم، نگه اش دارم. این در حالی است که بخش قشری زندگی من، مانند همیشه مانده است و با دوستان و همکاران و اقوام، مثل همیشه رفتار می کنم و آن ها هم مرا به چشم آن آدم همیشه می بینند.
دوست نداشتم این مطلب را بنویسم تا حتی اپسیلونی فضای غم، وارد نوشته هایم نشود، اما حس کردم که اگر درباره این موضوع بنویسم، حتی بدون اینکه به جزییات آن اشاره کنم، کمی از این بار سنگین را زمین گذاشته ام.
مرسی که خواندید.